داغ دروغ (2)
|
|
دوستان باز هم در حق من لطف داشته اند : عزیزی برایم نوشته است که از سر شکم سیری و خوشی به آوارگان سوری و یمنی حسادت می کنم . دوست خوبی پس از استفاده از کلی الفاظ ناخوشایند و رکیک گفته است : به زمین سفت نخورده ای تا بفهمی چقدر باید شکرگذار همین چیزی که داری باشی ! برو خدا رو شکر کن و خفه شو ... ! و از این جور لطف ها در حق من زیاد شده است ! جای تاسف دارد اما حقیقت است . عزیزان نازنین شاید سن و سال من برای قضاوت بلایای عینی و واقعی جنگ کافی نباشد اما یک چیز را خوب می دانم : می دانم که برای آن کسانی که درگیر جنگ هستند تکلیف روشن است . میان زمین و آسمان معلق نیستند .
آواره هستند ، زندگی شان را از دست داده اند اما تنها وجه مشترک میان آن ها و ما این است که حق انتخابی وجود نداشته است . برای هیچ کدام از ما ...
و اما پذیرندگان این آوارگان و بی خانمان ها به خوبی می دانند که آغاز چنین رخدادهای خانمان سوزی ، دروغ ، فریب ، ریا ، زیاده خواهی و فرصت طلبی و ... است . و چه کسی باور ندارد که در تمامی کشورهای در حال توسعه به خصوص با پیشینه های مشترک و آن ریشه هایی که در باورهای مردمان این کشورها وجود دارد همگی آواره اند . برای کسی که از جنگ فرار می کند ، بقای زندگی اهمیت دارد و نه بهای آن ...
اما کسی که از دروغ می گریزد می خواهد بهای بیشتری به زندگی ببخشد ...
آیا چنین نیست ؟ دوستان عزیز من که همیشه مشمول الطاف و مراحم شان بوده ام این حقیقت بدیهی را قبول ندارند ؟ لطف کنید پاسخم را بدون توهین و ناسزا بدهید .
نظرات شما عزیزان:
|
شنبه 21 شهريور 1394برچسب:,
|
|
|
|
|